خوشحالم که بر خلاف تشویش ها و نگرانی هایی که در آغاز سال نسبت به امنیت غور داشتیم حالا اوضاع تغییر کرده و اوضاع امنیتی غور نسبتا تحت کنترول است که جا دارد از مدیریت سالم مسوولین ولایت غور در جهت تأمین امنیت و رفع تشویش ها قدردانی کنم و حالا بیشتر بجای اخبار زدن و بستن و کشتن اخبار و گزارشات جامعه مدنی محصلین روشنفکران در جهت دفاع از حق و عدالت بگوشها طنین انداخته و فرزندان رشید دلاور و حق طلب ولایت غور با راه اندازی مظاهرات پی هم خواهان عدالت، مصونیت و قانونیت در کشور شده اند که جای نهایت افتخار است و من هم که خود را جزیی از این جماعت حق طلب و عدالت پسند سرزمینم می دانم لازم دانستنم نخست مشکلات و انگیزه ها را ریشه یابی و با ارایه راه حل بدیل و مناسب تنش ها را کاهش و چانس ها و پیروزی ها را افزایش دهم.
سهمیه بندی محصلین در دانشگا ها: مسلما وقتی کلیمه سهمیه بندی قشر روشنفکر و آینده سازان افغانستان را از آدرس اکثریت بی تحصیل و تاریک جامعه را بخوانش می گیریم طبع بی قرارم بی اختیار به خنده می اید و از خود می پرسد این ابتکار بر بنیاد کدام منطق و معیار استوار است؟ آنهم در محیط علمی و اکادمیک و مهد رشد و توسعه علوم و قانون سر انجام به این باور می شوم که طبع مخالف مقدرات طبیعی مردم در حال فعالیت است که می کوشد ارزش هارا لگد مال و درجه های علمی را غنمیت و سرمایه زور مداران پر قدرت محاسبه کنند و بر حسب میل بر متقاضیان در بدل پول و زور معاوضه کنند و الا چه دلیل دارد سهم دانش از مسیر مجموعه های بی دانش و حتی بیسواد محاسبه شود.؟
وزارت تحصیلات عالی مرکز زایش چالش ها
وزارت تحصیلا عالی مهد علم و دانش و روزنه طلوع و شروع آفتاب امید برای همه محصلین و چامعه علمی افغانستان است اما دریغ که وزیر تحصیلا ت عالی با اقدامات عجولانه بدون محاسبه عامل بسیاری از مشکلات بوده چنا نچه هر روز با طرح ها و برنامه های عاطفی و ارتجالی دانشگاه را محل کشمکش های سیاسی و درد های بی پایان اجتماعی ساخته است. مشکلات چون پوهنتون استاد ربانی و تنش بین دانشجویان و ضرب و شرق استاد و شاگرد و درامه نتایج کانکور و ده ها مشکل دیگر که حالا دست به اقدام بی پایان و بی اساس دیگر بنام سهم بندی شمولیت به دانشگاه را بر اساس نفوس ولایات مطرح ساخته که توجه شما را به ضعف ها و نا رسایی های این طرح جلب می کنم.
پوهنتون یا تنبل خانه؟
با طرح جدید وزیر تحصیلات عالی بعد از این دانشگاه و یا پوهنتون به یک تنبل خانه تبدیل می شود. بخاطر اینکه سهم ولایات به اساس نفوس از قبل مشخص است و نیاز نیست دانشجویان مغز پوچ کنند و تلاش ورزند و یک ولایات با ولایت دیگر و یا در سطح کل افغانستان رقابت ورزد چون سهم ولایت مشخص است اگر نمره پایین هم بگیرند بالأخیره بیشتر از سالهای قبل چانس شمولیت در پوهنتون را دارند چون حالا لیاقت و استعداد مطرح نیست فقط کله شمار است اگر گوسفند هم باشد یک تعداد باید وارد پوهنتون شود چون حق شان است. حالا نام این چهار دیواری را هر چه بگذاریم پوهنتون و یا دانشگاه محلی را افاده می کند که انسانهای با استعداد توانمند جهت کسب علم و دانش وارد این دروازه می شوند اما سهم نفوس که بعد از این شاید قبر ها را هم حساب کنند دیگر جوانان را از تلاش و کاوش بی نیاز می سازد وای بحا ل ولایات کم نفوس که استعداد های زیاد دارد ولی سهم کم اگر همه نابغه هم باشد چون نفوس ولایت شان کم است باید تعداد از ورود به دانشگاه محروم شوند باید این استعداد های بیجا دانشگاه بدنبال گله و کشت و کار بروند چون وزیر صاحب سهم را به مردم عادی می دهد نه دانش آموزان که خیلی تعجب دارد. این درد ها قابل شمارش و جبران نیست ولی باز هم باید راه حل را پیشنهاد کرد.
گزینه بدیل: برای ارج گزاری به استعداد ها و روشن ساختن آینده جوانان پر تلاش جهت راه یابی به دانشگاه باید نمرات سه ساله شاگردان محاسبه شود یعنی اگر کسی سه سال پیاپی نمره عالی أخذ کرده باشد واما در امتحان کانکور نسبت معاذیر و یا اشتباه نمره کم گرفته باشد برایش چانس دوم داده شود تا وارد امتحان چانس دوم گردد و اگر در چانس دوم هم توفیق راه یابی به دانشگاه را نداشته باشد معلوم است که در نمرات سه ساله اشکالی وجود دارد آنگاه مسوولین ملامت نبوده این شاگرد دانشجو است که باید احساس مسوولیت کند و اما برای پایان دادن مصیبت های پیهم دانشگاه در مورد جایگزینی شخص وزیر باید تجدید نظر شود چه از زمان که ایشان به سمت وزیر تحصیلات عالی تقرر حاصل نموده اند اوضاع دانشگاه و دانش آموزان بحرانی بوده و حتی محافل سیاسی را نیز آلوده ساخته و چه که ملت افغانستان را بنام قوم و نژاد دو پارچه ساخته که جبرانش کار دشوار خواهد بود و حالا بسیاری از سیاسیون و تحلیلگران را عقیده بقر این است که شاید وزیر متأثر از دساتیر اسخبارات کشور های همسایه باشد که امید چنین نباشد به هر حال تنها دعوای درد دانشگاه و پوهنتون تعویض وزیر است و الا آینده تاریک تر در انتظار ر ما و فرزندان مان خواهد بود.
امضای قرار داد ها: امضای قرار داد ها نیاز حکومت کرزی هم هست هر چند ملت ما ثبات و پایداری افغانستان را در گروه حمایت جامعه جهانی می دانند و اما گروه که زر اندوزی کرده حالا برای خود ضمانت می خواهند که بیشتر فربه شوند. امریکا به افغانستان هیچ نیاز ندارد وقتی می بنیم عراق را با همه نفت و سرمایه ترک کرد افغانستان برایش أهمیت ندارد این افغانها اند که نیاز دارند حال اگر حامد کرزی اکت رهبران عراق را بکند و بفکر خود باشد امریکا هم بدون قبولی تشکری شان راه خود را میگیرد و می رود و ماییم که در بین دود وآتش جنگ های داخلی دست و پا می زنیم و سرمایه دارانه و پاسپورت داران کشور را ترک می کنند. گرچه باور ندارم این بازی های راست باشد چون هیچکس وفادار تر از کرزی به امریکا پیدا نمی شود امریکا حامد کرزی را از سالون گارسون به قصر رسانید و تقویتش کرد و اگر این آقا آنقدر نا شکر و نمک حرام باشد آینده افغانستان بخیر ولی می دانم قضیه چیز یدیگری است کسیکه پیمان استراتژیک را امضا کرده باشد قرارداد امنیتی را هم امضا می کند منتها ذهنیت ها را مغشوش و مسوولیت را بدوش مردم زیر نام جرگه و غیره می اندازد.