رایس: آینده افغانستان را مردم افغانستان می سازند

روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارش امروز خود به نقل از یکی از مقامات ارگ ریاست جمهوری افغانستان نوشت که رئیس جمهور کرزی به دست‌های پشت پرده آمریکا در رابطه با حملات تروریستی اخیر، خصوصا حمله تروریستی به رستوران لبنانی در کابل مظنون است.

«کاندولیزا رایس» از چهره های شناخته شده امریکا است که در دوران ریاست جمهوری جورج بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا به دلیل نقش هایی که در جنگ های او ایفا کرد و تلاشی که برای ترویج دموکراسی به شیوه جمهوری خواهی در خاورمیانه انجام داد، نامش در تاریخ ماندگار شده است.

وی نخستین زن سیاه پوست، دومین سیاه پوست پس از کولین پاول و دومین زن پس از مادلین آلبرایت است که وزیر امور خارجه امریکا شد.

در دوره نخست ریاست جمهوری بوش، رایس مقام مشاور امنیت ملی را بر عهده داشت اما پیش از پیوستن به دولت او، استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد بود. در دوره ریاست جمهوری بوش پدر نیز سمت مشاور روابط با شوروی و اروپای شرقی تا زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد آلمان را بر عهده داشت.

رایس متولد ۴ نوامبر ۱۹۵۴ در بیرمنگام آلاباما در ایالات متحده است. مدرک لیسانس خود را در سن ۱۹ سالگی در رشته علوم سیاسی و در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه دنور و زیر نظر ژوزف کوربال، پدر مادلین آلبرایت، دریافت کرده است.

مدرک ماستری خود را نیز در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه نوتردام و دکترای خود را در سال ۱۹۸۱، در سن ۲۶ سالگی از دانشکده مطالعات بین الملل دانشگاه دنور دریافت کرده است.

وی مسلط به زبان های انگلیسی و فرانسه است و نواختن پیانو و بازی گلف را نیز به خوبی می داند. همان طور که شواهد نشان می دهد از چهره باهوش دستگاه سیاست خارجی جورج بوش محسوب می شد، اگر چه به دلیل افکار تند جمهوری خواهی اش در معرض انتقادهای بسیار قرار دارد.

وی مصاحبه مفصلی را با شبکه سی بی اس نیوز (CBS News) در سلسله برنامه های این شبکه موسوم به «تاریخ سازان» انجام داده است، پیام آفتاب با انتشار این گفت‌وگو دیدگاه رایس را راجع به افغانستان منتشر می کند.

این مصاحبه اگرچه سال ها پیش انجام شده است، اما انتشار آن خالی از لطف نیست.

دو مساله جهانی وجود دارند که من می خواهم بحث بر سر آنها را با شما باز کنم و سوالاتی درباره آنها از شما بپرسم. در افغانستان، به نظر می رسد که به چیزی شبیه باتلاق تبدیل شده است و وضعیت مطمئنی ندارد. فکر می کنید چه اتفاقی در افغانستان بیفتد؟

خوب، افغانستان واقعا آینده نامطمئنی دارد. ببین، همیشه اوضاع در آن جا رو به سخت شدن بوده است، این کشور پنجمین کشور فقیر دنیا است. وقتی که شما بر فراز آن پرواز می کنید، می فهمید که چرا تروریست ها توانسته اند در آن جا پنهان شوند. وقتی بر فراز کوه های آن پرواز می کنید، درک می کنید که مناطقی که تحت کنترل دولت نیستند، مناطق موجود بین پاکستان و افغانستان جاهایی بسیار سخت و صعب العبوری هستند که می توانند جای مناسبی برای پناه گرفتن تروریست ها باشند.

این مسائل هست، به هر حال، افغانستان نباید به جایی برای تروریست ها برای طراحی توطئه ای نظیر حادثه ۱۱ سپتامبر تبدیل شود. افغانستان جایی است که مثلا زنان نمی توانند به استادیوم ها بروند تا فوتبال ببینند، اگر این کار را بکنند با واکنش شدید طالبان مواجه می شوند. این جا باید جای امنی تامین شود تا دخترها بتوانند به مدرسه بروند. این جا کشوری است که یک دولت ایده آل ندارد اما به هر حال دولتی وجود دارد. بسیاری موارد در افغانستان پیشرفت کرده است.

سوال این است که آیا ما و هم پیمانانمان این قدر ناتوان شده ایم که نمی توانیم موقعیتی فراهم کنیم یا به افغان ها کمک کنیم که موقعیتی به وجود بیاورند که بتوانند در برابر طالبان بایستند یا این که دیگر طالبان تهدیدی اساسی برای دولت نباشد؟ طالبان می رود برای مدتی طولانی رویه جنگ و گریز را به طور سازمان یافته دنبال کند.

به هر حال چه برنامه ای برای افغان ها دارید؟ من در ماه آگوست در آن جا بودم، بسیاری از زنان که از شوهران یا پدران خود فرار کرده بودند، از آینده مذاکرات طالبان با رئیس جمهور کرزی بر سر تقسیم قدرت بسیار نگران بودند، برای آنها این مذاکرات این معنا را دارد که ممکن است حقوق زنان نادیده گرفته شود و توجهی به آنها نشود و حتی بخواهند سر آنها را زیر آب کنند؟


بله، یک چیزی هست که می تواند جلوی پیشروی سربازان طالبان را بگیرد. من فکر می کنم این مساله ای است که می تواند رهبران طالبان را شکست دهد و آنها را وادار کند که بپذیرند یک شهروند ساده افغان هستند، آن هم وجود این نوع ترس از طالبان که بسیاری از مردم افغانستان را ترسانده است. یعنی دقیقا همان چیزی که شما درباره اش گفتید.

ببیند، افغان ها باید از قانون اساسی و حقوق زنان دفاع کنند. این صحیح است که جامعه افغانستان جامعه بسیار سنتی است اما بسیاری از زنان افغان نمی توانند تجربه برخورداری کامل از حقوقشان را داشته باشند و فکر کنند که قانون اساسی از آنها حمایت می کند و حقوقشان را تضمین می کند. به غیر از این، به هر حال یک مزیت قانون اساسی این است که حداقل حقوق در آن در نظر گرفته شده است. و همان طور که ما آموخته ایم که در کشور خودمان این حقوق به مردم داده شده است تا آنها بتوانند حس میهن پرستی داشته باشند و توانایی ایجاد زمینه های لازم برای این که بتوانند با استدلال بگویند که می خواهند چیزهای دیگری داشته باشند یا این که بگویند چه کسانی در این جا می توانند به آنها بگویند که چه باید داشته باشند، در افغانستان نیز باید حقوق شهروندان به مرحله ای برسد که بگویند چه کسی بر سر چه چیزی مطابق با قانون اساسی به آنها چه بگوید. بنابر این من فکر می کنم که افغان ها باید خودشان از قانون اساسی شان دفاع کنند و این مساله ای بسیار مهم در هر گونه از مذاکراتشان باشد، امیدواریم که طالبان نتواند از این مقطع بالاتر بیاید.

نگاه شما به آینده افغانستان چیست؟ آیا به آینده آن خوش بین هستید؟

باید خوش بین بود. افغانستان مسائل بسیاری دارد که باید آنها را حل کند و راه چاره ای برای آنها بیندیشد. البته مثل عراق نفت و ثروت طبیعی ندارد تا بتواند به سرعت به پول برسد اما می تواند به جایی برای مولد پول تبدیل شود. منابع بسیاری هستند که امکان سرمایه گذاری در آنها وجود دارد و افغان ها می توانند از طریق آنها به پول برسند. آینده افغانستان را مردم افغانستان می سازند.

اگر آنها بتوانند از دموکراسی و قانون اساسی خود به درستی دفاع کنند و اجازه ندهند که دیگران به آنها تعدی کنند، قطعا می توانند آینده درخشانی برای خود و کشورشان بسازند. این دور از دسترس نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.