اشتراکات فرهنگی-ادبی ایران و افغانستان جایی برای تفرقه‌افکنی باقی نگذاشته است

منتخب شب شعر انقلاب اسلامی شاعران افغان با اشاره به تاثیر کلام حضرت امام (ره) بر شاعران آزادی خواه افغان اظهار داشت، مشترکان دینی، فرهنگی و ادبی ایران و افغانستان آن قدر زیاد است که جایی برای طرح مسائل تفرقه‌آمیز باقی نمی‌گذارد.

به گزارش خبرنگار دفتر منطقه‌ای خبرگزاری فارس، شب شعر شاعران افغانستان جمعه شب با حضور شاعران افغان و جمعی از مسئولان آستان قدس رضوی در جوار بارگاه حضرت رضا (ع) برگزار شد.

در این مراسم که با حضور پرشور شاعران و جمع کثیری از مهاجرین افغانستان و مسئولان آستان قدس رضوی برگزار شد، تعدادی از شاعران افغانستان اشعار خود را در وصف امام رضا(علیه السلام) و پیروزی انقلاب اسلامی ایران خواندند.

«سیدمحمد عارف حسینی» از جمله شاعرانی بود که شعر وی در وصف حضرت امام رضا(ع) مورد انتخاب شخصیت‌های شاخص فرهنگی افغانستان همچون «سید ابوطالب مظفری» و «محمد کاظم کاظمی» بعنوان داوران این جشنواره قرار گرفت و به همین بهانه با وی مصاحبه‌ای انجام دادیم که متن کامل آن به شرح زیر است.

فارس: در ابتدای سخن لطفا از خودتان بگویید و اینکه از چه زمانی سرودن شعر را شروع کردید؟

عارف حسینی: سید محمد عارف حسینی متولد کابل هستم. تحصیلات ابتدایی ، متوسطه و عالی ( در رشته های علوم سیاسی و معارف اسلامی ) تا کارشناسی ارشد را در ایران به پایان رسانیدم و همواره در کنار تحصیل به پژوهش و نویسندگی علاقه داشتم. حاصل این تلاش، تألیف دو کتاب با عناوین «رویارویی تمدن اسلامی و مدرنیته» و «نیک شهر قدسی ( بررسی چهار الگو از مدینه های فاضله ی غربی و مقایسه آنها با مدینه فاضله ی اسلامی)» است.

من از نوجوانی همیشه شعر و شعرخوانی را دوست داشتم و گاهی اشعاری هم می‌سرودم که جنبه حرفه‌ای نداشت اما از دو سال قبل، به مدد فضای خوب شعری در محل کار و نیز فضاهای مجازی، برای سرودن فراگیری فن شعر تلاش کردم و شکر خدا از پیشرفتم راضی هستم.

غزل‌های قابل قبولی در موضوعات مختلف سروده‌ام که همه‌ی آنها را دوست دارم بطوری که اکنون سرودن شعر بهترین تفریح و می‌توان گفت، نیاز روحی من است.

فارس: از شب شعر انقلاب اسلامی در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) بیشتر بگویید چه شعری را خواندید؟

شب شعر انقلاب اسلامی، گام مبارکی از سوی بخش بین‌الملل آستان قدس رضوی بود که بین شاعران مهاجر افغان در مشهد مقدس برگزار شد.

در این محفل، که جمع زیادی از شاعران و دوستداران شعر و ادب مهاجر و ایرانی شرکت کرده بودند، شاعران افغان شعرهای خوبی در موضوع انقلاب اسلامی و نیز ارادت به امام مهربانی‌ها؛ حضرت رضا علیه السلام قرائت کردند. لازم است از مسئولان امر در آستان قدس بخاطر این حرکت وحدت آفرین بین دو ملت ایران و افغانستان تشکر کنم.

من هم با شرکت در این محفل باشکوه این غزلم را که خیلی دوست دارم در موضوع امام رضا علیه السلام قرائت کردم :

یک کاسـه آب ســردِ سقاخـــانه نیست کم

نوبت بگیـــر ! زائـــر و پیمـــــانه نیست کم

چنگی بزن به پنجـــره فــــولاد و مسـت شو

در صحـن او که مثــل تو دیـــــوانه نیست کم

با یک ســـــلام ، حضــــرت آقــا نظــــر کند

چــون احتـــــرام زائــــــرِ این خانه نیست کم

وقتــی که مهــــر می طلـبی از درِ رئـــوف

آهـــوی خــوب باش که مِهــــرانه نیست کم

دور ضـــــریح، وقـــت اذان، در حضـــــور او

حــاجت روایِ از خــود و بیـگانه نیست کم

تا اوج سبـــــزِ گنبـــــد او بـــــــال و پر بزن

چون، دور نـــــور، پَرپرِ پــروانـــه نیست کم

بــاران اگـر گرفت تو هــم خیس شُو بمــان

در این حـــرم، کبـــوتر بی خـانه نیست کم

فارس: انقلاب اسلامی ایران بخصوص حضرت امام (ره) در کلام شاعران افغان چه تاثیری داشته است؟

عارف حسینی: بی شک انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حرکت اصلاحی دینی، تأثیر بسزایی در ذهن اصلاح طلب هر شاعر مسلمان از جمله شاعران افغانستان داشته و دارد. شخصیت حضرت امام خمینی (ره) هم به عنوان یک عارف، فقیه و مصلح همیشه مورد توجه شعر شاعران افغانستان به ویژه شاعران مهاجر بوده است.

در این مورد می توان از شعر بیادماندنی استاد محمد کاظم کاظمی در رثای حضرت امام یاد کرد با این مطلع :

بنشین زار زار گریه کنیم‌  / مثل ابر بهار گریه کنیم‌ / ناله در سینه‌ها شکست امشب‌ / دل آیینه‌ها شکست امشب‌ ...

همچنین شعر آقای فضل الله قدسی درباره ی حضرت امام با این مطلع  چارسو درخشیدن گرچه کار خورشید است / کوچه ی جماران هم در شمار خورشید است ...

و نیز شعر استاد مظفری در همین موضوع با این مطلع  ای چار فصل روبه‌رو! با هم بگریید /  آیینه‌های توبه‌تو! با هم بگریید /  ای کوهساران صبور! از هم بپاشید /  ای شاخساران غیور! از هم بپاشید ...

شکی نیست که پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین واقعه‌ای بود که در تاریخ معاصر اسلامی روی داد و این شور و هیجان،به‌طور طبیعی‌ در آثار شاعران آن سال‌ها  و نیز نسل بعد از انقلاب انعکاس یافت.

شاید در زبان فارسی در این قرن، برای کم‌تر واقعه‌ای آن‌قدر شعر سروده شده باشد که‌ برای انقلاب سروده شد. این حادثه مهم در شعر شاعران کشور همسایه و همزبان ایران؛ افغانستان هم جلوه‌ای خاصی داشته است.

فارس: مردم افغانستان چه احساسی نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارند؟

عارف حسینی: مردم افغانستان همیشه از ایران و انقلاب اسلامی به نیکی و شایستگی یاد کرده‌اند و بعد از کودتای کمونیستی جمع زیادی از آنها به ایران مهاجرت کردند.

این ارتباط عمیق بین دو ملت همیشه بوده و خواهد بود اما گاهی حرکت‌های دانسته و ندانسته در هر دو ملت سعی در مخدوش کردن این پیوندها داشته و دارند که ذهن آگاه دو ملت هیچ گاه تن به این مساله نخواهند داد چرا که مشترکان دینی، فرهنگی و ادبی ایران و افغانستان آن قدر زیاد است که جایی برای طرح مسائل تفرقه آمیز باقی نمی‌ماند.

فارس: وضعیت اهالی ادب بخصوص شاعران افغان در ایران چگونه است؟

عارف حسینی: از آن جایی که ادبیات دو ملت ایران و افغانستان، فارسی است و تفاوت‌ها در این حوزه بسیار اندک و ناچیز است، همواره تعامل خوبی میان شاعران مهاجر افغانستانی و ایرانی وجود داشته است خودم با تعداد زیادی از شاعران ایرانی روابط فرهنگی و حتی خانوادگی خوبی دارم و شک ندارم که دیگر شاعران مهاجر در برقراری ارتباط با شاعران ایرانی موفق بوده‌اند.

وجود موسسه‌ها و نهادهایی مثل «درّ دری» در مشهد و «خانه ادبیات افغانستان» در تهران و رفت و آمد شاعران ایرانی در این جلسات و حلقات شعری گواه این مدعاست.

اما آرزوی هر شاعری حمایت از جانب مسئولین و نهادهای ذی ربط در حوزه شعر و شاعری است. از این نهادها تقاضا دارم در خصوص چاپ آثار شاعران افغان تسهیلاتی قائل شوند و این مسأله را برای پیوند هر چه بیشتر دو ملت به فال نیک بگیرند.

فارس:  در پایان اگر مطلبی هست که تمایل به بیان آن دارید، بفرمایید.

عارف حسینی: در پایان غزل دیگری را که در جلسه شب شعر اخیر و مورد اشاره، ارائه کرده بودم و گویای مشکلات اجتماعی کنونی جامعه افغانستان است را به دوستداران ادبیات و شعر تقدیم می‌کنم:

دیگـر دعـای ریش سفـیدان اثر نکرد

چون خشکسالی از دل مردم گذر نکرد

شاید زمین مسجد بیچاره غصبی است

حتی نمـــاز خواهــش باران ثمر نکرد

هر شب دو برّه از رَمه ها کسر می شود

کابوسِ گرگ هم شب ما را سحر نکرد

چوپان روســتا به اهــالی دروغ گفت

اصــلاً خیــال گرگ به گلّــه نظر نکرد

جای تأسف است که دیگر در این دیار

دهقان برای حفظِ زمین ها خطر نکرد

دیگــر به هیـچ وجه تعـجب نمی کنم

بـودای پا شکـســته بلندی اگر نکرد

با بچه های قریه ی مان شرط بسته ایم

بازنده هر کسی است که از ده سفر نکرد

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.