میدان سیاست و اما و اگر های حفظ دستاورد ها

زمزمه های پیروزی و شکست در میدان جنگ از دو طرف به گوش می رسد. در آخرین مورد، رئیس جمهور غنی گفته است که از دستاورد های نیروهای امنیتی در میدان جنگ، در میدان سیاست حفظ می کند.

افکار عمومی اما همخوانی با سخنان رئیس جمهور غنی ندارد. باور عمومی بر این است که حکومت وحدت ملی قادر به مدیریت جنگ و منازعه نیست. این در حالی است که گروه طالبان پیشروی های در میدان جنگ داشته است. در سال 2015 برای اولین بار، کنترل ولایت کندز را به دست گرفت. ولسوالی سنگین را در آستانه سقوط قرار داد. نیروهای امنیتی را در برخی دیگر ولایات در تنگنا قرار دادند. حکومت وحدت ملی اما، چشم امیدی به پروسه صلح دارد. جان کمپل، فرمانده عمومی نیروهای امنیتی در افغانستان نیز گفته بود که اگر گفتگوی صلح به نتیجه نرسد، سال پیش رو، سال خونین برای نیروهای امنیتی خواهد بود. مسئله پیروزی و شکست در میدان جنگ و حفظ دستاورد ها چگونه ممکن است؟ آیا حکومت وحدت ملی قادر به حفظ دستاورد و مدیریت میدان جنگ خواهد بود؟ در نوشتار کنونی سعی می کنم این مسئله را به بررسی بگیرم.
پیروزی در میدان جنگ به چند عامل بستگی دارد. مهمترین عامل در برای پیروزی استراتژی است. جنگ با فقدان استراتژی به شکست مواجه می شود. مدیریت جنگ و منازعه با وجود یک استراتژی جنگی ممکن می گردد. پیشروی های گروه طالبان در میدان جنگ نشان می دهد که حکومت وحدت ملی استراتژی تعریف ندارد. به همین خاطر، در باب مدیریت منازعه و جنگ بر حکومت وحدت ملی انتقاد می شود. مسئله دوم که پیروزی و شکست را در میدان جنگ مشخص می سازد تاکتیک می باشد. تاکتیک ها، در واقع اجرای استراتژی در میدان جنگ است. واقعیت امر این است که حکومت وحدت ملی با تأخیر زیاد در میدان جنگ واکنش نشان می دهد. زمانی که ولایت کندز به دست گروه طالبان افتاد حکومت وحدت ملی نیروهای امنیتی را به آن ولایت گسیل کرد. در ولسوالی سنگین ولایت هلمند نیز تأخیر زیادی صورت گرفت. معاون والی هلمند نامه سرگشاده به رئیس جمهور غنی نوشت و در رسانه های اجتماعی منتشر نمود. اکنون، بیش از ده روز است که کابل در تاریکی به سر می برد و شرکت برشنا به خاطر وجود گروه طالبان قادر ترمیم پایه ها نیست و نیروهای امنیتی قادر به پاکسازی مناطق نشده است. بعد از گذشت بیش از ده روز اکنون، دو روز پیش، والی بغلان گفته است که نیروهای تازه نفس وارد این ولایت شده است. ما در جاهای زیاد با تأخیر در عملکرد و واکنش حکومت مواجه می باشیم. بنابراین، تاکتیک ها اگر چه در درون استراتژی تعریف می گردد اما اگر تاکتیک را اغماض زیاد جدا از استراتژی در نظر بگیریم، با تأخیر زیاد عملی شدن تاکتیک ها مواجه می باشیم.
فقدان استراتژی و تاکتیک ها ناشی از فقدان اراده سیاسی برای مبارزه با گروه طالبان است. از زمانی که شورای عالی صلح ایجاد شد و تلاش ها برای کشاندن گروه طالبان به میز مذاکره آغاز شد به نوعی اراده سیاسی برای مبارزه با گروه طالبان در میدان جنگ نیز از بین رفت. از آن زمان تا کنون اعضای گروه طالبان از زندان های کشور آزاد شده است. آزاد سازی آن ها بیش از آن که منجر به تقویت روند صلح شده باشد بیشتر منجر به تقویت صفوف جنگ شده است. بنابراین، مشکل اساسی ما این است که ما با فقدان اراده سیاسی در مبارزه با گروه طالبان مواجه می باشیم. این در حالی است که گروه طالبان تهدید اساسی و جدی برای وجود حکومت وحدت ملی می باشد. در واقع امر، تهدید جدی برای سقوط حکومت وحدت ملی گروه طالبان می باشد. اگر چه گروه داعش به فعالیت آغاز نموده است و شبکه القاعده نیز از تنش میان گروه طالبان و داعش سود جسته است و در حالی نیروگیری است. با این وجود، این دو گروه نمی تواند تهدیدی برای حکومت وحدت ملی باشد. به دیگر سخن، آنچه حکومت وحدت ملی را در آستانه سقوط قرار خواهد داد، نه گروه داعش و شبکه القاعده بلکه گروه طالبان است.
پیروزی در میدان جنگ و پشت سر گذاشتن گردنه خطر سقوط با تغییر در رویکرد نخبگان سیاسی در قبال گروه طالبان ممکن می گردد. با این حال، چند عامل دیگر نیز در پیروزی در میدان جنگ مهم و اساسی است. براساس گزارش ها، نظارت جدی بر نیروهای امنیتی وجود ندارد. صدها تن تنها در نام های شان در لیست اردو و پلیس ملی وجود دارد اما خود شان هیچ گاه در صفوف اردو و پلیس ملی قرار نگرفته است و تنها ماهانه معاش دریافت می کند. این مهم در عین حال که حکومت وحدت ملی را به لحاظ مالی در تنگنا قرار می دهد، بر روحیه سربازان در میدان جنگ نیز تأثیر می گذارد. بنابراین، پیروزی در میدان جنگ تا اندازه زیاد بر نظارت حکومت و نهاد های امنیتی بر نیروهای امنیتی بستگی دارد.
در جنگ ولایت کندز، ولسوالی سنگین ولایت هلمند و اکنون در جنگ بغلان ضرورت جدی به نیروی هوایی احساس شد/می شود. در واقع امر، ما برای پیروزی به یک نیروی هوایی مجهز ضرورت داریم تا این نیروها بتواند از نیروهای زمینی کشور به صورت اساسی حمایت و پیشتیبانی نماید. این در حالی است که براساس اداره بازرسی آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) در اوایل سال میلادی اعلام کرد افغانستان در حال حاضر دارای 11 فروند هلی‌کوپتر MI -35 ، پنجاه و دو فروند هلی‌کوپتر MI -17، شانزده فروند هلی‌کوپتر MD -530، بیست و شش هواپیمایی C -208 و چهار فروند هواپیمایی C -130 هستند. این در حالی است که ما دارای چهار واحد نیروی هوایی می باشیم. دو واحد در کابل، یک واحد در قندهار و یک واحد در هرات. تعداد مذکور برای چهار واحد نیروی هوایی کفایت نمی کند. از این جهت، باید گفت که حکومت وحدت ملی برای پیروزی در میدان جنگ ضرورت جدی به تقویت بیشتر نیروی هوایی خود دارد. تقویت نیروی هوایی کشور به دیپلماسی ما در قبال کشور های کمک کننده بر می گردد. آمریکا در چارچوب پیمان امنیتی موظف است که از نیروهای امنیتی کشور حمایت نماید. بنابراین، مجهز شدن نیروی هوایی تا اندازه زیاد بستگی به دیپلماسی حکومت وحدت ملی در قبال کشور های حامی افغانستان دارد.
در پایان باید گفت که در سال پیش رو، سال سرنوشت ساز برای مردم و حکومت افغانستان است. اگر گفتگوی صلح به نتیجه نرسد و حکومت وحدت ملی همچنان رفتار تساهل آمیز در قبال گروه طالبان در پیش داشته باشد و اراده کافی برای مبارزه با گروه طالبان نداشته باشد، به احتمال زیاد حکومت وحدت در خطر سقوط قرار خواهد گرفت. ما در کنار پیشبرد گفتگوی صلح نیازمند تقویت نیروی هوایی و مبارزه قاطع با گروه طالبان می باشیم در غیر آن با دشواری های زیادی مواجه خواهیم شد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.