در عین حال، دیروز، چهارمین دور مذاکرات چهارجانبه میان افغانستان، پاکستان، ایالات متحده آمریکا و چین در کابل برگزار شد. بناست در گفتگوی چهار جانبه نقشه راه صلح تعیین گردد. در عین حال زمینه های مذاکره مستقیم حکومت افغانستان با گروه طالبان نیز فراهم گردد. آیا گفتگوی چهار جانبه منجر به آوردن صلح در افغانستان خواهد شد؟ آیا مسئولان جدید شورای عالی صلح می تواند نقش بهتر از اعضای قبلی این شورا بازی نماید؟
شورای عالی صلح در سال 1389، در دوران حاکمیت رئیس جمهور کرزی شروع به کار کرد. برهان الدین ربانی، رئیس این شورا از سوی گروه طالبان کشته شد. بعد از برهان الدین ربانی، صلاح الدین ربانی به عنوان سرپرست این شورا ایفای وظیفه نمود. دستاورد این شورا اما زیر سوال است. این شورا در طول حیات خود دستاورد قابل ملموس نداشته است. شورای عالی صلح نه تنها فرصت و امکان گفتگو با گروه های مخالف مسلح دولت را فراهم نتوانسته است بلکه موجب تقویت صفوف جنگی گروه طالبان شده است. زیرا، این شورا برای گفتگو با گروه طالبان سراسر امتیاز بخشیده است. رهایی زندانیان گروه طالبان از زندان های افغانستان، پاکستان و زندان های تحت کنترل ایالات متحده آمریکا از دستاورد های این شورا بوده است. این شورا همواره مورد انتقاد شهروندان، روزنامه نگاران و منتقدین دولت بوده است. تنها در سال نخست حکومت رئیس جمهور غنی گفتگوی رو در رو با گروه طالبان فراهم شد و صورت گرفت که با انتشار خبر مرگ ملا عمر، رهبر گروه طالبان متوقف شد. گفتگوی مستقیم بیش با گروه طالبان بیش از آنکه نتیجه تلاش های شورای عالی صلح باشد، بیشتر نتیجه نزدیکی کابل به اسلام آباد بود. بنابراین، شورای عالی صلح در دوره فعالیت خود دستاورد قابل ملموس نداشته است.
حکومت افغانستان جنگ افغانستان را جنگ منطقه ای و بین المللی و تحمیلی می داند. در یک طرف جنگ گروه طالبان قرار دارد اما حکومت افغانستان و مقامات کابل بار ها جنگ افغانستان را جنگ تحمیلی، منطقه ای و بین المللی خوانده اند. به همین خاطر، آن ها تلاش دارد از نقش کشور های منطقه ها و بین الملل در دست یابی به صلح سود جوید. در گفتگوی چهار جانبه با غیبت طرف جنگ مواجه می باشیم. گروه طالبان در گفتگوی میان چهار کشور دعوت نشده است. دلیل آن این است که حکومت کابل فکر می کند که گروه طالبان تحت کنترل حکومت پاکستان قرار دارد. متقاعد کردن پاکستان می تواند امکان گفتگو با گروه طالبان را متقاعد سازد. به دیگر سخن، پیش فرض حکومت افغانستان این است که پاکستان بر گروه طالبان نفوذ دارد و این کشور می تواند گروه طالبان را وادار به گفتگوی مستقیم با حکومت افغانستان نماید.
با توجه به فرضیات و پیش فرض های حکومت افغانستان و مقامات کابل در مورد جنگ و صلح در افغانستان این سوال مطرح می شود که شورای عالی صلح چه کارکردی دارد؟ به دیگر سخن، اگر پایان جنگ به دست کشور های بیرونی است و پاکستان، چین و ایالات متحده آمریکا می تواند در افغانستان صلح بیاورد، آن وقت شکل دهی شورای عالی صلح چه معنی و مفهوم می تواند داشته باشد. براساس پیش فرض حکومت و مقامات کابل باید متخصصین روابط بین الملل و سیاست بین الملل را به کار گماشت با استفاده از دیپلماسی و فنون مذاکره کشور های بیرونی را متقاعد سازد تا آن ها بر سر آوردن صلح در افغانستان به تفاهم برسد. اما ایجاد شورای عالی صلح خارج از چارچوب دستگاه دیپلماسی کشور با توجه به فرضیات و پیش فرض های حکومت و نخبگان حاکم بر سر جنگ و صلح در افغانستان بی معنی می نماید. از این جهت، می توان گفت که شورای عالی صلح برای نخبگان حاکم یا یک امر نمایشی است و یا اینکه آن ها تناقض میان فرضیات خود در باب جنگ و صلح و تشکیل شورای عالی صلح نمی بیند.
مسئولان جدید شورای عالی صلح اکثرا افراد میانه رو است. سید احمد گیلانی، کریم خلیلی دو عضو ارشد این شورا میانه رو است. این ویژگی آن ها می تواند یک ظرفیت برای شورای عالی صلح باشد اما کشاندن گروه طالبان به میز مذاکره اما بیش از همه چیز به روابط اعضای شورای عالی صلح با گروه طالبان بستگی دارد. اینکه سید احمد گیلانی تا چه حد با گروه طالبان ارتباط دارد مشخص نیست. کریم خلیلی هیچ ارتباط با افراد مهم گروه طالبان ندارد. بنابراین، نقش این شورا همچنان مبهم است.
گفتگوی چهار جانبه میان افغانستان، پاکستان، ایالات متحده آمریکا و چین نیز می رساند که حکومت افغانستان به نقش کشور های بیرونی در دست یابی به صلح چشم دوخته است. چین و ایالات متحده آمریکا به عنوان ناظر گفتگو و پاکستان به عنوان میانجی مطرح است. با این حال، ما با غیبت طرف گفتگوی صلح مواجه می باشیم. گروه طالبان به عنوان طرف جنگ حکومت افغانستان نه در گفتگوی چهار جانبه دعوت شده است و نه شورای عالی صلح توانسته است با آن ها ارتباط گیرد. اینکه در ماه های آینده، اعضای جدید شورای عالی صلح می تواند با گروه طالبان رابطه برقرار نماید، روشن نیست و تا حدودی به بعید به نظر می رسد.
چگونه نقش بازی کردن شورای عالی صلح مبهم است. نتایج گفتگوی چهار جانبه نیز روشن نیست. در چنین وضعیتی گروه طالبان فشار های خود را بر نیروهای امنیتی در میدان جنگ تشدید بخشیده است. به گونهای که نیروهای امنیتی بدون مقاومت و درگیری ولسوالی موسی قلعه و نورزاد را رها نموده است. این وضعیت نشان می دهد که حکومت با دشواری های زیادی مواجه است. در ماه های آینده وضعیت امنیتی دشوار خواهد شد. زیرا، حملات بهاری گروه طالبان شروع خواهد شد. در حالی که نتیجه ای از گفتگوی چهار جانبه به دست نیامده است.
در پایان این نوشتار یکبار دیگر باید گفت که شورای عالی صلح با فرضیات حکومت همخوانی ندارد. اعضای جدید شورای عالی صلح با وجود اینکه افراد میانه رو است اما روابط شخصی با هیچ یک از اعضای برجسته گروه طالبان ندارد. در عین حال، نتایج گفتگوی چهار جانبه معلوم نیست. بنابراین، در ماه های آینده جنگ تشدید می شود و مردم در حسرت دستیابی به صلح خواهد ماند.