سقوط دوباره قندوز برای طالبان رویایی سوخته است

طالبان در قندوز، همین‌اکنون، وضعیت خوبی ندارند. گزارش‌هایی وجود دارد که آنان در این سه هفته، به شدت آنچه را در اختیار داشتند مصرف کردند و گفته می‌شود با کمبود مهمات روبه‌رو شده‌اند.

نزدیک به سه هفته پس از آغاز عملیات عمری طالبان در کشور، این گروه در قندوز، نسبت به دیگر ولایت‌ها، با عزم بیشتر و با روحیهٔ نیرومند ناشی از سقوط‌دادن این ولایت در ششم میزان سال گذشته به عملیات آغاز کردند.
در چارسوی مرکز قندوز، نبردها نزدیک به بیست روز ادامه یافت. این نبردها، پی‌هم در حال گسترده‌شدن بود و در چندین جبهه، مرکز این ولایت را درگیر کرده بود.
از سوی دیگر، این تنها مرکز قندوز نبود که هدف حمله‌های بی‌وقفه طالبان بود، بل همهٔ شش ولسوالی قندوز، گواه حمله‌های شدید طالبان بودند. طالبان می‌خواستند این‌بار همهٔ نقاط قندوز را تصرف کنند.
آنان، با توجه به سقوط قندوز در ششم میزان سال گذشته، با اعتمادبه‌نفس فراوان، و به‌گونهٔ گسترده به نبرد آغاز کرده بودند و دو هفته این نبرد ادامه داشت. در هفتهٔ سوم اما، این نبردها به گونهٔ بی‌سابقه شدید شده بود.
بر بنیاد گفته‌های باشندگان قندوز، آنان حمله‌های هفتهٔ سوم رشته‌عملیات‌های عمری طالبان را در طول سال‌های جنگ‌های رودررو ندیده بودند. حملهٔ روزهای اخیر هفتهٔ سوم، با شدتی آغاز شده و ادامه یافته بود که هیچ باشندهٔ قندوز، فکر نمی‌کرد که با این حمله‌ها، قندوز دوباره سقوط نکند.
طالبان راکت‌های «آرپی‌جی» شان را به اندازهٔ ضربه‌های «پی. کا» هم‌آهنگ و پی‌هم شلیک می‌کردند.
باشندگان چهاردره می‌گویند که دو ساعت نبرد آخر هفتهٔ سوم عملیات عزم در قندوز، در طول سال‌هایی که آنان گواه نبرد بوده‌اند، بی‌مانند بوده است. از طرف دیگر، روستاهایی که می‌توانست راه فرودگاه را با مرکز قندوز قطع کند، نیز گواه چنین حمله‌ها بوده‌اند.
طالبان در طول هفتهٔ سوم عملیات عزم در قندوز، توانستند به دروازه‌های شرقی و شمالی شهر قندوز برسند. چندین بار این دروازه‌ها را نیز تحت کنترول درآوردند، اما نیروهای امنیتی، هیچ‌گاه منصرف نمی‌شدند و به شدت می‌جنگدیدند تا مانع سقوط دوبارهٔ قندوز شوند.
پایان هفتهٔ سوم، مقاومت نیروهای امنیتی نتیجه‌بخش بود. طالبان دیگر آهسته آهسته به این باور رسیده بودند که آن لقمهٔ آماده‌ای که نامش قندوز بود و در ششم میزان سال گذشته، از گلوی‌شان راحت گذشت، دیگر وجود ندارد.
طالبان هشت روز، راه قندوز– تخار را بستند. این راه را هم به سادگی نبسته بودند. یک بار گذشتن از مسیر راه قندوز– تخار به خوبی نشان می‌دهد که بر سر پوسته‌های ارتش و پولیس، در این مسیر چی آمده است. لوحه‌ها و دروازهٔ شرقی قندوز، چگونه غربال شده است و نیروهای امنیتی، چقدر مقاومت کرده‌اند.
با پایان یافتن هفتهٔ سوم عملیات عمری، اینک قندوز آرامش ویژه‌ای یافته است. هیچ‌چیز به‌گونهٔ سابق نیست. دیده می‌شود که گسترش و پخش روی‌دادهای شکست طالبان در نبردهای اخیر، به اعتماد کلان
سال ۱۳۸۹، طالبان در قندوز به‌دنبال اجرای حمله‌های اثرگذار شبانه، در آستانه‌ی نابودی قرار داشتند. آن زمان نیز، مقاومت نیروهای امنیتی و راه‌اندازی عملیات‌های شبانه به هم‌کاری ناتو، کار این گروه را نزدیک بود یک‌سره کند، اما پی‌گیری نشد.
باشندگان قندوز به حکومت بدل شده است.
در پایان هفتهٔ سوم عملیات عمری طالبان، نیروهای ویژه آرام ننشسته‌اند و عملیات شبانه و دقیقی را پی‌هم در نقاط مختلف قندوز راه‌اندازی می‌کنند.
تنها در یک مورد، نزدیک به ۱۰۰ تن از طالبان در چهاردره کشته و زخمی شدند. جدیت در عملیات‌ها و تهاجمی‌شدنِ این عملیات‌ها، باعث شده است که مسوولان دست اول طالبان در قندوز، کشته، زخمی و یا بازداشت شوند. در تازه‌ترین مورد، دو ذخیره‌گاه بزرگ مهمات و جنگ‌افزار طالبان در چهاردره به دست نیروهای امنیتی افتاده است.
شاید در هفته‌های اول و دوم عملیات عمری، طالبان، در کنترول گرفتنِ دوبارهٔ قندوز به نظر خودشان، برای این گروه ساده و سهل بود. طالبان، می‌خواستند در هفته‌های اول و دوم عملیات عمری، انفجاری از پیروزی‌شانرا شکل دهند و موفقیت این عملیات را با به‌دست‌گرفتنِ قندوز، به رخ همه بکشند، اما این کارشان، اتفاق نیفتاد و تاوان سنگینی را متحمل شدند.
طالبان در قندوز، همین‌اکنون، وضعیت خوبی ندارند. گزارش‌هایی وجود دارد که آنان در این سه هفته، به شدت آنچه را در اختیار داشتند مصرف کردند و گفته می‌شود با کمبود مهمات روبه‌رو شده‌اند. طالبان پس از سقوط قندوز در سال گذشته، یک انبار مهمات را در ولسوالی دشت ارچی، ساخته بودند که گفته می‌شود توسط نیروهای امنیتی نیست و نابود شده است. در همین حال، یکی از تونل‌های زیرزمینی طالبان به مرکز دشت ارچی، که گفته می‌شود بیشتر از یک کیلومتر طول داشت، افشا و تحت کنترول درآمده است.
از جانب دیگر، در این جریان، عملیات‌های شبانه، هسته‌های تصمیم‌گیری طالبان را هدف قرار داده و آنان را موقع نداده است تا واکنشی به این شکست‌های‌شان داشته باشند.
دیده می‌شود که طالبان در قندوز، در وضعیتی قرار دارند که حکومت می‌تواند در همین روزها، با پی‌گیری عملیات‌ها و راه‌اندازی بیشتر عملیات‌های شبانه و دقیق، گلیم آنان را از این ولایت جمع کند.
سقوط دوبارهٔ قندوز، هدف عملیات‌های عمری در سه هفتهٔ اول این عملیات‌ها بود که پاسخ شدیدی از سوی نیروهای امنیتی دریافت کرد. بعدها، این هدف، به رؤیای طالبان بدل شده بود. رؤیایی که شاید آنان می‌خواستند در برنامه‌های بعدی‌شان، روی به دست آوردن آن تمرکز کنند.
عملیات‌های شبانه و دقیق نیروهای ویژه در قندوز، تکرار سال ۸۹ خورشیدی است. سالی که آهسته آهسته، طالبان در این ولایت، در آستانهٔ نابودی قرار گرفته بودند. عبدالرحمان سیدخیلی که در آن زمان فرمانده پولیس قندوز بود، نقش برازنده‌ای در هدف‌گیری‌های طالبان داشت و امروز نیز، مسوولان در قندوز چیزی برای این کار کم ندارند و می‌توانند در نابودی طالبان از این ولایت، کمک و رهبری خوب کنند. البته نباید از یاد برد که این توانایی‌ها تنها زمانی می‌توانند ارزنده باشند که نیروهای مشترک هوایی، همین‌گونه به سرکوب طالبان ادامه بدهند.
گذشته را نباید از یاد برد. سال ۱۳۸۹، طالبان در قندوز به‌دنبال اجرای حمله‌های اثرگذار شبانه، در آستانهٔ نابودی قرار داشتند. آن زمان نیز، مقاومت نیروهای امنیتی و راه‌اندازی عملیات‌های شبانه به هم‌کاری ناتو، کار این گروه را نزدیک بود یک‌سره کند، اما پی‌گیری نشد. امروز هم عملیات‌ها و تلاش‌های ۱۳۸۹ برای نابودسازی طالبان در قندوز، در حال تکرارشدن است. اما باید مقام‌های حکومتی و نیروهای امنیتی، قدری جدیت به خرج دهند و به قول عام «گاو را تا آخرش پوست کنند».
این روزها، فرصت‌های مناسبی برای برگشتاندنِ اعتماد شهروندان قندوزی به حکومت است. با استفاده از این فرصت‌ها، دولت به طور فوق‌العاده، توانایی برگشتاندنِ اعتماد شهروندان به حاکمیت دولتی را دارد و باید هرچه زودتر، تلاش‌هایش را در این زمینه به کار بندد تا طالبان، دیگر دردسر بزرگی برای قندوز و باشندگان رنج‌دیدهٔ این ولایت نباشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.