مجری خبر شبکه تلویزیونی پی بی اس آمریکا ابتدا گفت، تیراندازیهای متعدد و غیرقابل پیشبینی در اماکن عمومی در سراسر آمریکا، باعث افزایش مباحثات و مناظرات مختلف در مورد نقش دسترسی مردم به سلاحهای گرم، مشکلات بیماران روانیِ مسلح و حتی بازیهای رایانهایِ خشن، به عنوان عوامل اصلیِ شیوع اینگونه خشونتهای مرگبار در آمریکا میشود.
پلیس فدرال آمریکا موسوم به اف بی آی، گزارش داده است که در سال گذشته میلادی، جلوی تقریباً یکصد و پنجاه مورد مختلف تیراندازی و سایر حملات خشونتآمیز را در این کشور گرفته است. اف بی آی برخی از ضاربان بالقوه را به خدمات بهداشت روانی در آمریکا سپرده و بدین ترتیب از ارتکاب جنایات خشونتبار توسط آنان جلوگیری کرده است.
گزارشگر این شبکه گفت، با این حال تمامی پیشنهاداتی که باراک اوباما رییس جمهور آمریکا در سال گذشته پس از تیراندازی مرگبار در دبستان ابتدایی سندی هوک به کنگره داده بود، توسط اکثریت اعضای کنگره رد شد و لابی اسلحهسازان آمریکایی تلاشهای فراوانی کرد که چنین قوانین محدود کنندهای در کنگره به تصویب نرسد. حتی در سطوح ایالتی نیز موفقیت موافقان کنترل تسلیحات گرم برای کاهش دسترسی شهروندان عادی به این نوع سلاحهای مرگبار در مجالس قانونگذاری ایالتهای مختلف در سراسر آمریکا، بسیار محدود و ناچیز بوده است.
به عنوان مثال، وین لاپیر، معاون انجمن سلاحهای گرم آمریکا، پس از تیراندازی سندی هوک صراحتاً گفته بود، تنها چیزی که یک فرد «بدِ» مسلح را میتواند متوقف کند، یک شخص «خوبِ» مسلح است.
دکتر جفری لیبرمن، رییس دانشکده روانشانسی دانشگاه کلمبیا در نیویورک و عضو انجمن روانکاوی آمریکا گفت، ریشه اصلی اینگونه تیراندازیهای غیرمنطقی در اماکن عمومی که اکثراً توسط افراد دچار بیماریهای روحی-روانی انجام می شود، نبود خدمات فراگیر و کارآمد روان درمانی در سراسر آمریکا است.
پال برت، نویسنده آمریکایی و خبرنگار شبکه بلومبرگ گفت، مشکل ما فقط اشخاص روانی که می خواهند همه را بکشند و سپس جان خود را بگیرند نیست؛ بلکه جنایات خشونت بار در خیابان ها، سرقت مسلحانه، و جنایات گروه های سازمان یافته تبهکاری و امثال آن نیز از مشکلات مرتبط با دسترسی آسان در آمریکا به سلاحهای گرم است.
وی افزود، با این حال حتی در بحث سلامت روان، سالها است که ما (آمریکا) در جهت معکوس و اشتباه حرکت میکردهایم. مثلاً ایالتهای آمریکا میلیاردها دلار از بودجههای خدمات روان درمانی را قطع کردهاند. به عنوان مثال، امروزه تعداد تختهای بخشهای روانی بیمارستانها و کلینک های روانی آمریکا، نود درصد کمتر از دهه 1950 میلادی است. پس مسیر بسیار طولانی باقی مانده تا ما بتوانیم این کاستیها را جبران کنیم تا صرفاً به سطوح خدمات روان درمانی گذشته برسیم، چه رسد به این که بخواهیم از آن سطوح بالاتر هم برویم.
دکتر لیبرمن افزود، اقداماتی که در سال گذشته برای بهبود سامانه خدمات روان درمانی در آمریکا صورت گرفته است، به مثابه گام های بسیار کوچک کودکان برای رسیدن به هدف مطلوب ما است. وی افزود، اگر ما به تمامی موارد خشونت در آمریکا نظر افکنیم، بیماران روانی، فقط چهار درصد از این جنایات خشونت بار را مرتکب می شوند. اما در تیراندازی های بی منطق و غیرقابل پیش بینی در اماکن عمومی، درصد ضاربان مبتلا به بیماری روانی به مراتب بیشتر است. مثلاً چه کسی به دبستانی ابتدایی می رود و کودکانی را که هیچ ارتباطی با آنان ندارد، به ضرب گلوله می کشد؟
تمامی ضاربان از این دست، یا کسانی بوده اند که از خدمات روان درمانی محروم بوده، یا در میان دریافت این خدمات، به طور زودهنگام، از این برنامه ها خارج شده اند، ولی کسی خارج شدن آنان از این برنامه ها و عدم اعطای خدمات مناسب به این افراد را به هیچ مقام مسئولی گزارش نداده است. متأسفانه پس از مدتی مشاهده می شود که برخی از همین افراد ناگهان با سلاح های مرگبار به مردم یا کودکان حمله می کنند. علت این امر این است که سیاستگذاری آمریکا در رابطه با سامانه خدمات روان درمانی بسیار متشتت، غیرمنسجم و به شدت ناکافی است.
پال برت افزود، یکی از مشکلات ما روش بسیار اشتباه برخورد مخالفان با سلاح های گرم در این کشور با این مسئله بسیار حساس است. آنان به طرزی شاید بی منطق به مخالفت با برخی از انواع ویژه از سلاح های گرم، مانند سلاح های نیمه خودکار یا تهاجمی، دل مشغول شده اند و همواره تلاش کرده اند این سلاح ها یا خشاب های مثلاً حاوی بیش از ده یا پانزده فشنگ را ممنوع کنند. این درحالی است که مشکل اصلی در آمریکا دسترسی آسان به انواع سلاح های گرم کمری، تنفگ و سلاح های تهاجمی است. اگر ما بخواهیم مشکل خشونت ها با سلاح های مرگبار را در این کشور کاهش دهیم، باید دسترسی عمومی به همه انواع سلاح ها را محدود کنیم و نگذاریم افراد مبتلا به بیماری روانی یا تبهکاران به سادگی به این سلاح های گرم، از هر نوع که باشد، دسترسی آسان داشته باشند.
دکتر لیبرمن افزود، یکی دیگر از معضلات در آمریکا این است که به بیماری های روانی در گروه های مختلف توجه کافی نمی شود و این افراد به مسئولان کاملاً غیر مرتبط با مشکلاتشان سپرده می شوند. مثلاً سی درصد از زندانیان آمریکایی از نوعی بیماری روانی رنج می برند، اما این افراد به سامانه قضایی-جنایی آمریکا سپرده شده اند که هیچ کمکی به بهبود شرایط روانی آنان نخواهد کرد، بلکه ممکن است این بیماری ها را در افراد زندانی تشدید کند.
لیبرمن افزود، تحقیقات نشان داده است که چهل درصد از افراد بیخانمان در آمریکا با بیماریهای روحی-روانی دست و پنجه نرم میکنند. اگر این افراد به سلاحهای گرم نیز دسترسی پیدا کنند، شرایط بسیاری خطرناکی را بر خیابان های آمریکا حاکم خواهند کرد. دکتر لیبرمن در خاتمه هشداری قاطع داد و گفت: یکی از معضلاتی که در آمریکا به آن اصولاً توجه نمیشود این است که بیماری روانی در میان جوانان آمریکایی در حال شیوع بیش از پیش است و باید فکری جدی برای مقابله با آن بشود.